به گزارش راهبرد معاصر؛ مارس 2021م. نشانهی یک دهه جنگ در سوریه است. علیرغم پیروزی ظاهری بشار اسد در جنگ به لطف کمکهای روسیه و ایران، سوریه به کشور ویرانشده تبدیل گردیده است. بشار اسد تنها حدود 60 درصد سرزمین خود را کنترل میکند، بحران اقتصادی که سوریه را مورد آزار قرار میدهد، همچنان عمیقتر میشود و هیچ چشماندازی برای حلوفصل سیاسی در آیندهی قابل پیشبینی وجود ندارد. از بسیاری جهات، بحران سوریه به یک «منازعه راکد» تبدیلشده است. با اینوجود در طی ماههای اخیر میتوان تغییر را در روابط بین برخی از کشورهای عربی اهل سنت و سوریه تشخیص داد.
در اوایل ماه می، بر اساس گزارشات، یک هیئت سعودی به سرپرستی خالد الحمیدان، رئیس دستگاه اطلاعات سعودی از دمشق بازدید و با بشار اسد و ژنرال علی مملوک رئیس اطلاعات سوریه دیدار کرده است که در نوع خود نخستین دیدار بین مقامات دو کشور میباشد. بر اساس گزارش فوق، توافقنامههایی در مورد بازگشایی سفارت عربستان در دمشق بهعنوان نخستین گام برای عادی سازی روابط و به دنبال آن پیشنهاد بازگرداندن سوریه در اتحادیه عرب حاصل شد. در پایان ماه می، یک هیئت سوریه برای نخستین بازدید عمومی از سال 2011م. به سرپرستی محمد مارتینی وزیر گردشگری سوریه وارد عربستان سعودی شد.
در طی یک دهه جنگ در سوریه، بسیاری از کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس امیدوار به سرنگونی بشار اسد بودند و حتی برخی از آنها بهطور عمده از طریق حمایت و پشتیبانی نظامی و اقتصادی از سازمانهای شورشی در این کار مشارکت فعال داشتند. درواقع تا همین اواخر، کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس بر اساس رویکرد خود در سوریه به سه اردوگاه اصلی تقسیمبندی شدند:
الف) کسانی که دولت سوریه را میپذیرند: نخستین کشور عربی که روابط خود را با دولت سوریه احیا نمود، امارات متحده عربی و بحرین بودند؛ هرچند که در اوایل جنگ داخلی از مخالفین بشار اسد حمایت میکردند. امارات متحده عربی در دسامبر 2018م. سفارت خود را در دمشق افتتاح کرد. این کشور از بعد مالی به دولت سوریه کمک میکند تا سوریه را تحت رهبری بشار اسد به اتحادیه عرب بازگرداند. در اکتبر سال 2020م. عمان نیز سفیر خود را به دمشق بازگرداند. فضای تجاری آرام دوبی در طی جنگ، مرکز جذابی برای تجار سوری بوده و امروز امارات متحده عربی، بازسازی سوریه را بهعنوان یک فرصت مهم اقتصادی در نظر گرفته است. امارات متحده عربی بهشدت با قانون سزار ایالاتمتحده مخالف است و این امر فعالیت بازرگانان امارات را در سوریه دشوار میکند. ویروس کرونا به ابوظبی فرصتی برای افزایش کمک در قالب مواد غذایی، تجهیزات پزشکی و واکسنها داد. محمد بن زاید حتی با بشار اسد گفتگوی تلفنی برقرار کرد و متعهد شد که در مبارزه با بیماری کووید در سوریه و مردمش تنها نخواهند ماند.
ب) مخالفان دولت سوریه: در آغاز جنگ داخلی، قطر از شورشیان اسلامگرای افراطی حمایت میکرد. در میان کشورهای عربی وی تاکنون از گفتگو با دولت سوریه خودداری کرده و ادعا میکند که ملاحظات اخلاقی و قانونی که باعث برکناری سوریه از اتحادیه عرب شد، همچنان معتبر است.
ج) کسانی که در حصار قرار میگیرند: سایر کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی و کویت، تاکنون در عادیسازی روابط خود با دولت سوریه مردد بوده و ترجیح میدهند بر روی حصار بنشیند و تحولات را از نزدیک دنبال کنند. آنها بهبود هرگونه روابط با رژیم را به پیشرفت در جهت دستیابی به راهحل سیاسی در این کشور بر اساس قطعنامه 2254 شورای امنیت مشروط میکنند. درحالیکه تاکنون هیچ تغییر و تحولی در دیدگاه کویت مشاهده نشده است، تغییر احتمالی نگرش عربستان سعودی نسبت به سوریه مشهود است. با وجود علامتهای سؤال پیرامون چشمانداز این حرکت چشمگیر، عادیسازی روابط بین کشورها در حال حاضر بهخوبی میتواند منافع طرفین را تأمین کند.
بشار اسد، درگیر بحران اقتصادی بیسابقه شده و توانایی بازسازی کشور ویرانشده را ندارد. روسیه و ایران از بودجه عظیم موردنیاز برای بازسازی اقتصادی برخوردار نیستند. ایالاتمتحده و کشورهای اروپایی قصد ندارند در بازسازی سوریه کمک کنند؛ مگر اینکه اصلاحات سیاسی و اجتماعی قابلتوجهی مطابق با قطعنامه 2254 اعمال شود. کشورهای عربی خلیج فارس به یک منبع مهمتر برای کاهش بحران اقتصادی و انتقال وجوه برای بازسازی تبدیلشدهاند. فراتر از آن، بشار اسد شدیداً تلاش میکند تا سوریه را به اتحادیه عرب بازگرداند و جایگاه خود را در جهان عرب تقویت کند. وی همچنین از طریق تقویت روابط با کشورهای عربی دنبال بهبود جایگاه خود برای مانور در مقابل ایران و روسیه میباشد. شناسایی این کشور از سوی عربستان سعودی میتواند این نیاز را تأمین کند.
همچنان مسئله اعتبار دولت سوریه برای کشورهای حاشیه خلیجفارس حیاتی است؛ زیرا آنها نمیخواهند بهعنوان مشروعیت حاکمیت آن به تصویر کشیده شوند. بااینحال به نظر میرسد که آنها به دنبال تأثیرگذاری بر سوریه هستند تا بتوانند مداخله ایران در این کشور را جبران کنند. آنها نمیخواهند اشتباهی را که در عراق انجام دادند، در سوریه بار دیگر مرتکب شوند. جایی که صحنه را برای افزایش مداخلات ایران فراهم کردند. درواقع آنها در سوریه به دنبال توسعه نفوذ خود در عرصه سیاست دولت بشار اسد و کاهش قدرت ایران و محدودسازی نفوذ قطر و ترکیه میباشند.
ظرفیت و توانایی اقتصادی گسترده کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس، قدرت قابلتوجهی را در قبال دولت سوریه و نسبت به بازیگران ثالث مانند سایر کشورهای عربی، قدرتهای جهانی و حتی اسرائیل فراهم میکند. درواقع گرمشدن احتمالی روابط بین دولت سوریه و عربستان سعودی پیامدهای زیادی برای اسرائیل دارد. در طی سالها ، روابط نزدیک بین دولتهای سنی عربی و سوریه، بهعنوان ابزاری برای تضعیف قدرت ایران در این کشور موردبحث قرارگرفته است. برای اسرائیل، این امر بهعنوان فرصتی برای ایجاد شکاف میان سوریه و ایران میباشد و به دنبال آن است تا در ازای شناسایی حکومت اسد توسط اعراب و کمک اقتصادی به این کشور، نفوذ ایران در سوریه کاهش یابد. هدف دیگری که ممکن است در چارچوب روابط جدید بین اسرائیل و امارات محقق شود، ایجاد مجرایی برای انتقال پیام به دولت سوریه است.
با اینحال، نگاه دقیق به پویایی منطقه، پیچیدگی وضعیت را مشخص میکند. در کنار گزارش نشست عربستان و سوریه، گزارشهای زیادی در مورد بهبود روابط ایران و عربستان سعودی وجود دارد. البته این امر باید در پرتو توجه ایالاتمتحده به کاهش حضور نظامی در منطقه و دستیابی به تفاهم با ایران باید مدنظر قرار بگیرد. اگر این موضوع محقق شود، موازنه قوای منطقهای به زیان کشورهای عربی خلیجفارس خواهد شد. استراتژی کنونی عربستان سعودی میتواند پیامدهای قابلتوجهی برای اسرائیل داشته باشد. بهبود روابط کشورهای عربی و ایران میتواند تلاش اسرائیل را برای تشکیل جبهه منطقهای برای منزویسازی ایران را به خطر بیندازد. همچنین این احتمال وجود دارد که تهران بهمنظور تعمیق نقش ایران در منطقه اجازه دهد تا درهای سوریه به روی عربستان سعودی باز شود؛ حتی اگر این کنترل بر اساس سرمایهگذاری سعودی باشد که هم از فروپاشی سوریه جلوگیری میکند و هم آن را در مسیر بازسازی قرار میدهد.
در حال حاضر گفتگو بین عربستان سعودی و سوریه در مراحل اولیه است. علاوه بر این، مشخص نیست که ایران چگونه به بهبود روابط کشورهای عربی و سوریه مینگرد، آیا این منافع ایران را تأمین میکند؟ و سعودیها چه مقدار مایل به سرمایهگذاری از بعد سیاسی و اقتصادی در سوریه هستند؟ بههرحال اسرائیل باید از فضای عادیسازی با کشورهای منطقه بهره ببرد و برای ایجاد جبهه منجسم که توسعه نفوذ ایران را به چالش میکشد، با کشورهای عربی خلیجفارس فعالانه همکاری کند. این باید مکمل استفاده مداوم اسرائیل از نیروی نظامی در سوریه باشد ( در قالب برخی علمیاتها در زمان جنگ داخلی) تا در صورت تغییر شکل معماری منطقهای در بازی باقی بماند.